مهمونی دیروز افتاده امروز

بدترین حس رو داشتم

بین آدم هایی بودم که بچگیمو باهاشون زندگی کردم، کلی خاطره خوب باهاشون داشتم، کلی دوسشون داشتم

اونا هم منو دوست داشتن

اما الان چی؟

بین اون همه آشنا احساس غریبگی میکردم انگار هیشکی منو نمی‌ دید

بعد مدت ها بغض مسخره ایو تو گلوم حس کردم

به هرحال ما که خندان می رویم😂